سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
سروش دل
 
 
خداوند، بنده مؤمنِ درویشِ آزرمگین و عیالوارخود را دوست دارد. [رسول خدا صلی الله علیه و آله] 




»» توکلت به الله ....

 

گفتم: خسته‌ام

گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله
     .:: از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53) ::.

گفتم: هیشکی نمی‌دونه تو دلم چی می‌گذره

گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه
     .:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::.

گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم

گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید
     .:: ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16) ::.

گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!

گفتی: فاذکرونی اذکرکم
     .:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟

گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا
     .:: تو چه می‌دونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::.

گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟

گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله
     .:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109) ::.

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره‌ کنی تمومه!

گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
     .:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.

گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل...  اصلا چطور دلت میاد؟

گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم

.:: خدا نسبت به همه‌ی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::.

گفتم: دلم گرفته

گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا
     .:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/58) ::.

گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله

گفتی: ان الله یحب المتوکلین
     .:: خدا اونایی رو که توکل می‌کنن دوست داره (آل عمران/159) ::.

گفتم: خیلی چاکریم!

ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که:

و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره
.::
بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت می‌کنن. اگه خیری بهشون برسه، امن
و آرامش پیدا می‌کنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن.
خودشون تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنن (حج/11) ::.

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم

گفتی: فانی قریب
     .:: من که نزدیکم (بقره/???) ::.

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد بهت نزدیک شم

گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
     .:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با
 خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/???) ::.

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!

گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
     .:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/??) ::.

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی

گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
     .:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/??) ::.

گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار می‌تونم بکنم؟

گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
     .:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/???) ::.

گفتم: دیگه روی توبه ندارم

گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
     .:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/?-?) ::.

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟

گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا

.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/??) ::.

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟

گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله

.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/???) ::.

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم!  ...  توبه می‌کنم

گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
     .:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/???) ::.

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک

گفتی: الیس الله بکاف عبده
     .:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/??) ::.

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟

گفتی:

یا
ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی
یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
.::
ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که
خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به
سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/??-??) ::.

با خودم گفتم: خدا... خالق هستی... با فرشته‌هاش... به ما درود بفرستن تا آدم بشیم؟! ... ... ...



نوشته های دیگران (2)
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( دوشنبه 88/6/16 :: ساعت 9:54 صبح )

»» هدیه به مادر

هدیه به مادر )


چهار
برادر ، خانه شان را به قصد تحصیل ترک کردند و
دکتر،قاضی و
آدمهای
موفقی شدند. چند سال بعد،آنها بعد از شامی که باهم
داشتند حرف زدند. اونا
درمورد
هدایایی که تونستن به مادر پیرشون که دور از اونها در
شهر دیگه ای زندگی می
کرد ،
صحبت کردن
.

اولی
گفت: من خونه بزرگی برای مادرم ساختم . دومی گفت: من
تماشاخانه (سالن تئاتر) یکصد هزار دلاری  در خانه
ساختم. سومی گفت : من ماشین
مرسدسی
با راننده تهیه کردم که مادرم به سفر بره
..

چهارمی
گفت: گوش کنید، همتون
می
دونید که مادر چقدر خوندن کتاب مقدس را دوست داشت و
میدونین که دیگه هیچ وقت نمی
تونه
بخونه ، چون چشماش خوب نمی بینه. من ، راهبی رو دیدم
که به من گفت یه طوطی هست
که
میتونه تمام کتاب مقدس رو حفظ بخونه . این طوطی با کمک
بیست راهب و در طول
دوازده
سال اینو یاد گرفت. من  ناچارا" تعهد کردم به مدت بیست
سال و هر سال صد هزار
دلار
به کلیسا بپردازم. مادر فقط باید اسم فصل ها و آیه ها
رو بگه و طوطی از حفظ
براش
می خونه. برادرای دیگه تحت تاثیر قرار گرفتن
.

پس از
ایام تعطیل، مادر
یادداشت تشکری فرستاد. اون نوشت: میلتون عزیز، خونه ای
که برام ساختی خیلی بزرگه

..
من
فقط تو یک اتاق زندگی می کنم ولی مجبورم تمام خونه رو
تمیز کنم.به هر حال
ممنونم.

مایک
عزیز،تو به من تماشاخانه ای گرونقیمت با صدای دالبی
دادی.اون
،میتونه پنجاه نفرو جا بده ولی من همه دوستامو از دست
دادم ، من شنوایییم رو از دست
دادم و
تقریبا ناشنوام .هیچ وقت از اون استفاده نمی کنم ولی
از این کارت ممنونم
.

 
ماروین
عزیز، من خیلی پیرم که به سفر برم.من تو خونه می مونم
،مغازه بقالی ام
رو
دارم پس هیچ وقت از مرسدس استفاده نمی کنم. این ماشین
خیلی تند تکون می خوره
.
اما
فکرت خوب بود ممنونم

ملوین
عزیز ترینم ،تو تنها پسری هستی که با فکر کوچیکت
بعنوان
هدیه ات منو خوشحال کردی. جوجه ، خیلی خوشمزه بود!!
ممنونم

 



نوشته های دیگران (یک)
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( شنبه 88/6/14 :: ساعت 1:49 عصر )

»» عاشق یعنی کسی که قلبش از چشمهایش می چکد.

 عاشق یعنی کسی که قلبش از چشمهایش می چکد.
یک کرگدن جوان،
تنهایی توی جنگل می رفت. دم جنبانکی که همان اطراف پرواز می

کرد، او را دید و از او پرسید که چرا تنهاست.

کرگدن گفت: همه کرگدن ها تنها هستند.

دم جنبانک گفت: یعنی تو یک دوست هم نداری؟

کرگدن پرسید: دوست یعنی چی؟

دم جنبانک گفت: دوست، یعنی کسی که با تو بیاید، دوستت داشته باشد و به تو کمک
بکند.

کرگدن گفت: ولی من که کمک نمی خواهم.

دم جنبانک گفت: اما باید یک چیزی باشد، مثلاً لابد پشت تو می خارد، لای چین های
پوستت پر از حشره های ریز است. یکی باید پشت تو را بخاراند، یکی باید حشره های
پوستت را بردارد.

کرگدن گفت: اما من نمی
توانم با کسی دوست بشوم. پوست من خیلی کلفت و صورتم زشت

است. همه به من می گویند پوست کلفت.

دم جنبانک گفت: اما دوست عزیز، دوست داشتن به قلب مربوط می شود نه به پوست.

کرگدن گفت: قلب؟ قلب دیگر چیست؟ من فقط پوست دارم و شاخ.

دم جنبانک گفت: این که امکان ندارد، همه قلب دارند.

کرگدن گفت: کو؟ کجاست؟ من که قلب خودم را نمی بینم!

دم جنبانک گفت: خب، چون از قلبت استفاده نمی کنی، آن را نمی بینی؛ ولی من
مطمئنم که زیر این پوست کلفت یک قلب نازک داری.

کرگدن گفت: نه، من قلب نازک ندارم، من حتماً یک قلب کلفت دارم.

دم جنبانک گفت: نه، تو یک
قلب نازک داری. چون به جای این که دم جنبانک را

بترسانی، به جای این که لگدش کنی، به جای این که دهن گنده ات را باز کنی و آن
را بخوری، داری با او حرف می زنی.

کرگدن گفت: خب، این یعنی چی؟

دم جنبانک جواب داد: وقتی که یک کرگدن پوست کلفت، یک قلب نازک دارد یعنی چی؟!
یعنی این که می تواند دوست داشته باشد، می تواند عاشق بشود.

کرگدن گفت: اینها که می گویی یعنی چی؟

دم جنبانک گفت: یعنی ... بگذار روی پوست کلفت قشنگت بنشینم، بگذار...

کرگدن چیزی نگفت. یعنی داشت دنبال یک جمله ی مناسب می گشت. فکر کرد بهتر است
همان اولین جمله اش را بگوید. اما
دم جنبانک پشت کرگدن نشسته بود و داشت پشتش

را می خاراند.

داشت حشره های ریز لای چین های پوستش را با نوک ظریفش برمی داشت. کرگدن احساس
کرد چقدر خوشش می آید. اما نمی دانست دقیقاً از چی خوشش می آید.

کرگدن گفت: اسم این دوست داشتن است؟ اسم این که من دلم می خواهد تو روی پشت من
بمانی و مزاحم های کوچولوی پشتم را بخوری؟

دم جنبانک گفت: نه اسم این نیاز است، من دارم به تو کمک می کنم و تو از اینکه
نیازت برطرف می شود احساس خوبی داری، یعنی احساس رضایت می کنی. اما دوست داشتن
از این مهمتر است.

کرگدن نفهمید که دم جنبانک چه می گوید اما فکر
کرد لابد درست می گوید. روزها

گذشت، روزها، هفته ها و ماه ها، و دم جنبانک هر روز می آمد و پشت کرگدن می
نشست، هر روز پشتش را می خاراند و هر روز حشره های کوچک را از لای پوست کلفتش
بر می داشت و می خورد، و کرگدن هر روز احساس خوبی داشت.

یک روز کرگدن به دم جنبانک گفت: به نظر تو این موضوع که کرگدنی از این که دم
جنبانکی پشتش را می خاراند و حشره های پوستش را می خورد احساس خوبی دارد، برای
یک کرگدن کافی است؟

دم جنبانک گفت: نه، کافی نیست.

کرگدن گفت: بله، کافی نیست. چون من حس می کنم چیزهای دیگری هم هست که من احساس
خوبی نسبت به آنها
داشته باشم. راستش من می خواهم تو را تماشا کنم.


دم جنبانک چرخی زد و پرواز کرد، چرخی زد و آواز خواند، جلوی چشم های کرگدن.
کرگدن تماشا کرد و تماشا کرد و تماشا کرد. اما سیر نشد.کرگدن می خواست همین طور
تماشا کند. کرگدن با خودش فکر کرد این صحنه قشنگ ترین صحنه ی دنیاست و
این دم جنبانک
قشنگ ترین دم جنبانک دنیا و او خوشبخت ترین کرگدن روی زمین. وقتی که کرگدن به
اینجا رسید، احساس کرد که یک چیز نازک از چشمش افتاد.

کرگدن ترسید و گفت: دم جنبانک، دم جنبانک عزیزم، من قلبم را دیدم، همان قلب
نازکم را که می گفتی. اما قلبم از چشمم افتاد، حالا
چکار کنم؟


دم جنبانک برگشت و اشک های کرگدن را دید. آمد و روی سر او نشست و گفت: غصه نخور
دوست عزیز، تو یک عالم از این قلبهای نازک داری.

کرگدن گفت: اینکه کرگدنی دوست دارد دم جنبانکی را تماشا کند و وقتی تماشایش می
کند، قلبش از چشمش می افتد یعنی چی؟

دم جنبانک چرخی زد و گفت: یعنی این که کرگدن ها هم عاشق می شوند.

کرگدن گفت: عاشق یعنی چی؟

دم جنبانک گفت: یعنی کسی که قلبش از چشمهایش می چکد.

کرگدن باز هم منظور دم جنبانک را نفهمید، اما دوست داشت دم جنبانک باز حرف
بزند، باز پرواز کند و او باز هم تماشایش کند و باز قلبش از
چشمهایش بیفتد. کرگدن

فکر کرد اگر قلبش همین طور از چشم هایش بریزد، یک روز حتماً قلبش تمام می شود.
آن وقت لبخندی زد و با خودش گفت: من که اصلاً قلب نداشتم! حالا که دم جنبانک به
من قلب داد، چه عیبی دارد، بگذار تمام قلبم برای او بریزد!!!!!!!!!!!!!!!


نوشته های دیگران (یک)
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( شنبه 88/6/14 :: ساعت 12:38 عصر )

»» مرا ببخش


مرا ببخش

یارب مرا به سلسله انبیا ببخش
       

 بر شاه اولیا، علی مرتضی
ببخش


یارب گناه من بود از کوهها فزون
      

  جرم مرا به فاطمه،
خیرالنسا ببخش


هرکار کرده‌ام، همه بد بوده و غلط       

یارب
مرا تو بر حسن مجتبی ببخش


یارب اگر که جود وسخائی نکرده‌ام     
  

 ما را تو بر سخاوت اهل سخا ببخش


یارب مرا به رحمت بی‌منتها ببخش        

  یعنی به ساحت حرم کبریا
ببخش 


یارب گناهکار و ذلیل و محقرم        

عصیان
من به شوکت عزّوجلا ببخش


یاب تو را به جاه و جلالت دهم قسم         

جرم گذشته عفوکن و ماجرا
ببخش


یارب مرا ببخش به اهل صلات و صوم         

  یعنی
به نور صفوت اهل صفا ببخش


یارب تو را به نور جمالت دهم قسم
      

 کز ظلمتم رهان و به نور هدا ببخش


یارب به نور ظلمت خاصان درگهت
       

  این بنده را به ختم
همه انبیا ببخش


یارب از این معاصی بسیار بی‌شمار
مستوجب عقوبتم؛ امّا مرا ببخش






نوشته های دیگران (یک)
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( شنبه 88/6/14 :: ساعت 11:47 صبح )

»» گفتگویی با امام زمان !

گفتگویی با امام زمان !

امام زمان

شب جمعه بود; گفت و گویى در لحظاتى ناب

وارد شدم بر کریم، با دستانى خالى از حسنات و قلبى تهى از سلامت

گفتم: بسم‏الله النور .

گفتا: الذى هو مدبر الامور .

گفتم: بسم‏الله النور النور .

گفتا: الذى خلق النور من النور .

گفتم: کیستى؟

گفتا: المهدى طاووس اهل الجنة .

گفتم: چه زیبا پاسخ مى‏دهى .

گفتا: انا ابن الدلائل الظاهرات .

گفتم: چگونه در برابر قدوم مبارکتان رکوع کنم؟

گفتا: ما اسئلکم علیه من اجر الا المودة فى‏القربى .

گفتم: این جان فدایتان، متاعى که هر بى سر و پایى دارد .

گفتا: اللهم وال من والاه وعاد من عاداه .

گفتم: مولاجان! مى‏خواهم شیرینى وصال را بچشم .

گفتا: تا تلخى فراق نچشى به شیرینى وصال خرسند نگردى .

گفتم: مى‏خواهم محبوب حق تعالى شوم .

گفتا: تا ترک لذات طبیعى خیالى نکنى محبوب حق تعالى نشوى .

گفتم: مى‏خواهم کارهایم رنگ خدایى داشته باشد .

گفتا: اگر دائم‏الحضور باشى کار خدایى کنى .

گفتم: در مشکلات غوطه‏ورم .

گفتا: کلید حل مشکلات تضرع در نیمه شب است .

گفتم: افضل اعمال کدامین است؟

گفتا: به فرموده جدم «انتظار الفرج‏» .

گفتم: سخنان جدتان را متذکر مى‏شوید!

گفتا: کنا نور واحد .

گفتم: پایانمان چه مى‏شود؟

گفتا: العاقبة للمتقین .

گفتم: عزیز على ان ارى الخلق ولاترى .

گفتا: غبار را پاک کن تا ببینى .

گفتم: کى مى‏آیید؟

گفتا: اذا قضى امرا فانما یقول له کن فیکون .

گفتم: یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله .

گفتا: انا غیر مهملین لمراعاتکم ولاناسین لذکرکم

یا ابا صالح المهدى (عج) !

چه بگویم که ناگفته خود همه را مى‏دانى فقط بدان که من هم به شما اقتدا مى‏کنم آنگاه که دست‏بر دعا برمى‏دارى و مى‏خوانى:

                   «امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء»



نوشته های دیگران (7)
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( پنج شنبه 88/6/5 :: ساعت 7:29 صبح )

»» زندگی ...

زندگی ...

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

زندگی خداست و شعر و مهر و عشق و بوسه و آغوش و آهنگ و شور و سوز و ناز و ساز و بهار و آبی و ساده و رقص و صبح و چشم و کام و حال و رود و جوی و گل و رنگ و مست و اشک و لرز و صفا و خوب و زنده و صاف و شراب و خواب و نوش و شاد و گنج و جاده و ماه و روز و وفا و سخا و لطیف و دل آویز و طراوت و زیبا و لبخند و در آخر زندگی زندگی است.

اگر زندگی خدا نیست پس چرا فقط خدا هست؟!
اگر زندگی شعر نیست پس چرا هوهوی بادش یاهوی رند خرابات است؟!
اگر زندگی مهر نیست پس چرا کبوتر با کبوتر باز با باز کند پرواز؟!
اگر زندگی عشق نیست پس چرا ستاره ها باز چشمک می زنند؟!
اگر زندگی بوسه نیست پس چرا زاغان مرغان عشق نشدند؟!
اگر زندگی آغوش نیست پس چرا نسیم در تن برگ این گونه می پیچد؟!
اگر زندگی آهنگ نیست پس چرا صدای جغد و کلاغش نوای پائیز و خرابه دارد؟!
اگر زندگی شور نیست پس چرا شبهایش اینقدر پر درد و حال است؟!
اگر زندگی سوز نیست پس چرا شمع باید بسوز و بسازد و بگرید و بخندد؟!
اگر زندگی ناز نیست پس چرا مَهْوشانی که هَوی مهتابند اینقدر کرشمه دارند؟!
اگر زندگی ساز نیست پس چرا همه آهنگ ماندن را خوب می نوازند؟!
اگر زندگی بهار نیست پس چرا صدای پرندگان را در برگ ریز خزان هم می شود شنید؟!
اگر زندگی آبی نیست پس چرا چشم ماه رخان، رنگ دریا و آسمان دارد؟!
اگر زندگی ساده نیست پس چرا همه در خواب اینقدر بی نقشند؟!
اگر زندگی رقص نیست پس چرا پروانه ها تنها فصل عمر را می رقصند؟!
اگر زندگی صبح نیست پس چرا هر طلوع زندگی آغاز می شود؟!
اگر زندگی چشم نیست پس چرا نور اینقدر می رقصد؟!
اگر زندگی کام نیست پس چرا عسل اینقدر شیرین است؟!
اگر زندگی حال نیست پس چرا غروب اصلا خواستنی نیست؟!
اگر زندگی رود نیست پس چرا فصلِ خشک، بهار کرکس است؟!
اگر زندگی جوی نیست پس چرا زمزمه اش اینقدر شنیدنی است؟!
اگر زندگی گل نیست پس چرا اشکِ گل، آئین عزا است؟!
اگر زندگی رنگ نیست پس چرا خاکستری، تنها، رنگ خاکستر است؟!
اگر زندگی مست نیست پس چرا اینقدر پاسبان بر هر کوی و برزن است؟!
اگر زندگی اشک نیست پس چرا آسمان که می گرید زمین می خندد؟!
اگر زندگی صفا نیست پس چرا بی صفا زندگی نیست؟!
اگر زندگی لرز نیست پس چرا اینقدر ماه در برکه می لرزد؟!
اگر زندگی خوب نیست پس چرا خفاشها تنها در غارند؟!
اگر زندگی زنده نیست پس چرا بوته رز همیشه گل می کند؟!
اگر زندگی صاف نیست پس چرا گورستانش مه آلود است؟!
اگر زندگی شراب نیست پس چرا این همه مست، زنده اند؟!
اگر زندگی خواب نیست پس چرا مرگ، مردمان را بیدار می کند؟!
اگر زندگی نوش نیست پس چرا نیش اینقدر سوز دارد؟!
اگر زندگی شاد نیست پس چرا حیوان نمی خندد؟!
اگر زندگی گنج نیست پس چرا مردن اینقدر سخت است؟!
اگر زندگی نیایش نیست پس چرا بی نیایش کسی زنده نیست؟!
اگر زندگی جاده نیست پس چرا مرده ها در حاشیه دفنند؟!
اگر زندگی ماه نیست پس چرا بی ماه، ماه و سالی نیست؟!
اگر زندگی روز نیست پس چرا هر روز زندگی نو می شود؟!
اگر زندگی وفا نیست پس چرا هیچ کس بی وفا شِکَّرین نیست؟!
اگر زندگی سخا نیست پس چرا آسمان که می بارد زمین می روید؟!
اگر زندگی لطیف نیست پس چرا خار، سبز و خشکش یکی است؟!
اگر زندگی دل آویز نیست پس چرا دل، به غیر او آویز نیست؟!
اگر زندگی طروات نیست پس چرا مگسان، تخم، بر مردار می نهند؟!
اگر زندگی زیبا نیست پس چرا مرده ها اینقدر زشتند؟!
اگر زندگی لبخند نیست پس چرا به وقت مرگ لبخند نیست؟!
اگر زندگی نور نیست پس چرا شبهای سیاهش انگار زندگی نیست؟!
اگر زندگی جور نیست پس چرا "هر روز دریغ از دیروز" دروغ نیست؟!
اگر زندگی زندگی نیست پس چرا هیچ چیز در توصیف زندگی بهتر از زندگی نیست؟!

آری، زندگی خداست و شعر و مهر و عشق و بوسه و آغوش و آهنگ و شور و سوز و ناز و ساز و بهار و آبی و ساده و رقص و صبح و چشم و کام و حال و رود و جوی و گل و رنگ و مست و اشک و لرز و صفا و خوب و زنده و صاف و شراب و خواب و نوش و شاد و گنج و جاده و ماه و روز و وفا و سخا و لطیف و دل آویز و طراوت و زیبا و لبخند و در آخر زندگی زندگی است.


و براستی زندگی چیست ؟!

زندگی یک مشکل است با آن روبرو شو.
زندگی یک معادله است موازنه کن.
زندگی یک معما است آن را حل کن.
زندگی یک تجربه است آن را مرور کن.
زندگی یک مبارزه است قبول کن.
زندگی یک کشتی است با آن دریا نوردی کن.
زندگی یک سوال است آن را جواب بده.
زندگی یک موفقیت است لذت ببر.
زندگی یک بازی است برنده و پیروز شو.
زندگی یک هدیه است آن را دریافت کن.
زندگی دعا است آن را مرتب بخوان.
زندگی درد است آن را تحمل کن.
زندگی یک دوربین است سعی کن با صورت خندان و شاد با آن روبرو بشی .
زندگی هدیه ای است که خدا در هنگام تولد به ما تقدیم می کند.
زندگی آغاز یک راه است بسوی افتخار و سربلندی، یا انحراف و سرافکندگی.
زندگی پرواز است به سوی پیشرفت و روشنایی.
زندگی جوانه زدن است به امید درختی تناور و پر از میوه.
زندگی گرچه یک آغاز است ولی پایان آن نامعلوم و رویایی است.
زندگی یعنی عشق، اراده، امید و توکل.
زندگی مانند پلی است برای نزدیک شدن به خدا.
زندگی به کوه بلندی می ماند آن را فتح کن.
زندگی برای هر انسانی آینه اخوت می باشد.
زندگی شاخه گل است آن را پرپر نکنید.
زندگی را اگر با خدا در نظر بگیری همیشه با عزت و سربلندی همراه خواهد بود.
زندگی زیبایی و لذت بردن از نعمت های الهی است.
زندگی یعنی کمک کردن و یاری دیگران در سخت ترین شرایط که برای آنان پیش می آید.
زندگی دشتی است که سبزه های آن نمایانگر زیبایی اند و دریایش نشان از عمر دارد بلندیهای آن شدائد زندگی است و سرانجام پاییزش فانی بودن این دنیا را به نمایش میگذارد.
زندگی روشن ترین تفسیر خداست.
زندگی گاهواره ای است که لالایی عشق را می سراید.
زندگی زیباست اگر زیبا ببینیم.
زندگی عینی ترین، ملموس ترین و واقعی ترین جلوه حیات است.
زندگی غزلی است که مطلعش تجربه است.
زندگی نهالی است که با صبر بار می دهد.
زندگی اندوخته ای است که زندگان قدرش نشناسند.
زندگی همان است که می اندیشی.
زندگی پازلی از ترکیب همین ثانیه هاست.
زندگی دایره ای است که به شعاع همت فرد رسم شده است.
زندگی سالی است که هزار فصل دارد.
زندگی عملی است که به توان بی نهایت تجربه می شود.
زندگی عمارتی است که سازنده اش سخت کو شانند.
زندگی بهشتی است که تو سازنده ی آنی.
زندگی نارگیلی است که پوشش سخت و درونش شیرین است.
زندگی فیلمی است که کارگردانی اش به دست ماست.
زندگی ماحصل تلاش امروز است.
زندگی فرمانروایی بر سرنوشت است.
زندگی کاشت صداقت، و برداشت موفقیت است.
زندگی لیموناد است، شیرینش را انتخاب کن.
زندگی همین ساعات شیرینی است که سریع می گذرند.
زندگی بالندگی است، پس درنگ مکن.
زندگی نتیجه ای است که از حل معمای ثانیه ها حاصل می گردد.
زندگی تمرین صبوری است.
زندگی زیباترین شاهکار حق در عرصه خلقت است.
زندگی کاشتن ثانیه هاست پس بهترین ثانیه ها را بکار.
زندگی قدر و قیمت توست، غنیمتش شمار.
زندگی عرصه کارزار است، مردانه در آن قدم بگذار.
زندگی یک تعالی به قدر همت است.
زندگی برد و باخت نیست، بردن در عین باختن است.
زندگی الهام است برای آنان که جهت زیستن برانگیخته شده اند.
زندگی بازاری است که متاعش عمر آدمی است.
زندگی ترکیبی از تنوع است، پس متنوع اش ساز.
زندگی شهد گلی است که زنبور زمانه آن را می مکد.
زندگی تئاتری است در حد واقعیت و ما بازیگران واقعی این تئاتر هستیم.
زندگی راه است، ایمان و اندیشه راهنمای آن.
زندگی تکثیر ثروتی است که نامش محبت است.


و چه زیبا :
مفهوم زندگی در نهاد خودش نهفته است، زندگی شعله شمعی است در بزم وجود، که به نسیم مژه بر هم زدنی خاموش است ...

و در آخر:
زندگی با همه ناملایمات اش دوست داشتنی است چون هدیه ای از جانب پروردگار است ...
 



نوشته های دیگران (9)
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( سه شنبه 88/6/3 :: ساعت 11:24 صبح )

»» قوانینی که نیوتن از قلم انداخت...

قوانینی که نیوتن از قلم انداخت...

 

قانون صف:

اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.

 

 

قانون تلفن:

اگر شما شماره‌ای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.

 

 

قانون تعمیر:

بعد از این که دست‌تان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.

 

 

قانون کارگاه:

اگر چیزی از دست‌تان افتاد، قطعاً به پرت‌ترین گوشه ممکن خواهد خزید.

 

 

قانون معذوریت:

اگر بهانه‌تان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشین‌تان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشین‌تان، دیرتان خواهد شد.

 

 

قانون حمام:

وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد.

 

 

قانون روبرو شدن:

احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش می‌یابد.

 

 

قانون نتیجه:

وقتی می‌خواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمی‌کند، کار خواهد کرد..

 

 

قانون بیومکانیک:

نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.

 

 

قانون تئاتر:

کسانی که صندلی آنها از راه‌روها دورتر است دیرتر می‌آیند.

 

 

قانون قهوه:

قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیس‌تان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید.



نوشته های دیگران (8)
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( سه شنبه 88/6/3 :: ساعت 11:6 صبح )

»» روزه چهار گروه مقبول نیست

روزه فقط امساک از اکل و شرب نیست، بلکه شرائطی دیگر هم همراه آن است، تعهد و مسؤولیتهای انسان در برابر روزه، این فریضه الهی زیاد است.

روزه چهار گروه مقبول نیست

حضرت صادق ( علیه السلام) فرمود: لا صیام لمن عصی الامام، و لا صیام لعبد آبق حتی یرجع، و لا صیام لامراة ناشزة حتی تتوب، و لا صیام لولد عاق حتی یبر، روزه نیست برای کسی که امام و پیشوای خود را نافرمانی کند و از او اطاعت ننماید، و صحیح نیست روزه عبد فراری، تا مراجعت کند و به خدمت باز نگردد، و روزه زن ناشزه درست نمی باشد تا توبه کند و در اختیار همسرش قرار گیرد و همچنین روزه فرزند عاق شده پدر و مادر تا خوب نشود و اصلاح نگردد، مورد قبول قرار نمی گیرد، و روزه به حساب نمی آید، بلی یکی از ابعاد سیاسی این حدیث شریف، اطاعت و فرمانبری پیروان و رهروان مسلمان از راهبر و پیشوای مذهبی است. که امروز این واقعیت در حق رهبر کبیر انقلاب که این کشتی عظیم انقلاب را ناخدا است، و با امواج خروشان و سهمگین دریای پهناور گیتی در نبرد است. تحقق پیدا کرده است. که بر ما تمامی اقشار ملت از روحانی و کارمند و کشاورز و کارگر و دیگر طبقات مردم واجب و فرض است که گوش به فرمان این رهبر بزرگ که خداوند بر ما منت نهاده باشیم، و از رهنمودهای پیامبر گونه اش اطاعت نمائیم و از هر گونه انتقاد غیر صحیح و اعتراضات نابجا که باعث تضعیف انقلاب و مقام رهبری است. بپرهیزیم، و پر واضح است، که مخالفت با مقام رهبری و ولایت فقیه، مخالفت صریح با مقام والای امام زمان (ارواحناله الفداء) می باشد، و مخالفت با امام زمان ( علیه السلام) ، روزه و سایر عبادات مقبول حضرت حق تعالی نبوده و صحیح نمی باشد.


 

منابع مقاله:

روزه درمان بیماری های روح و جسم، موسوی راد لاهیجی،سید حسین؛



نوشته های دیگران (4)
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( دوشنبه 88/6/2 :: ساعت 1:7 عصر )

»» روزه دار وغیبت

 

امام رضا علیه السلام فرمود:

«اجتنبوا الغیبة غیبة المؤمن، و احذروا النمیمة، فانهما یفطران الصائم و لا غیبة الفاجر و شارب الخمر و اللاعب بالشطرنج و القمار»

از غیبت مؤمن اجتناب کنید، و از نمامی بپرهیزید، براستی که غیبت و نمامی روزه صائم را باطل می نماید، (و اثرات و ثواب روزه را زایل می گرداند) ، ولی از فاجر و شارب الخمر و شطرنج باز و قمار باز غیبتی نیست، (یعنی آنان از خود هتک حرمت نموده اند، و آبرو از خویش برده اند) .



نوشته های دیگران (بدون)
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( دوشنبه 88/6/2 :: ساعت 12:41 عصر )

»» اول شهریور؛ روز پزشک گرامی باد

اول شهریور؛ روز پزشک گرامی باد

روز پزشک

علم طب، به صورت یک هنر آغاز شد و طى قرن ها به تدریج به شکل یک علم درآمد. با پیگیرى تاریخ پزشکى از عهد باستان تا دوران نوین مى بینیم که دانش پزشکى به میزان بسیار زیادى از مسائل مشاهده اى و مستقیما درک شده و با استنباط ارزشیابی هاى تفسیر شده به دست آمده است و طبیعى است که در این ارزشیابى اعتقادات، خرافات و .... هر جامعه اى به شدت موثر بوده است.

در هند باستان یک روش پزشکى به کار مى رفته است که داراى مبانى نظرى و مبانى عملى بوده است. "آیوردا" روشى است که به صورت علم زندگى یا علمى که به وسیله آن مى توان زندگى را طولانى تر کرد تعریف شده است و سابقه آن به 5000 سال قبل از میلاد مى رسد. در همین چارچوب قوانین مانا که اصول و رمز بهداشت فردى محسوب شده است جایگاه مهمى داشته است. طب آیوردا به سلامت از نوع تلفیق یافته هاى روان تنى معتقد است و همانند پزشکى نوین شامل دو جزء اصلى پیشگیرى و درمان است.

در تفکر پزشکى چین بهترین پزشک را کسى مى دانسته اند که نه تنها اشخاصى را که بیمار هستند درمان مى کند بلکه اشخاصى را هم که هنوز بیمار نشده اند درمان مى نماید و رسالت پزشکان چین تامین و اعاده سلامت براى بیماران و حفظ بهداشت براى انسان هاى سالم بوده است.

اولین گامى که در تفکر پزشکى به سوى تفکیک موضوع علم پزشکى و رسالت پزشکان برداشته شد در غرب (یونان قدیم) و 1200 سال قبل از میلاد بود. درمان گرایى (طب درمانى) و بهداشت گرایى (طب پیشگیرى) با دو فلسفه متفاوت در یونان بنیانگذارى شد و دامنه آن در جهان غرب تاکنون کشیده شده است. 1400 سال بعد جالینوس، پزشک معروف رومى (130- 250 میلادى)، تعریف درست ترى از موضوع علم پزشکى و رسالت پزشکان بیان کرد که به رغم اصالت آن تا قرون نوزدهم مسکوت ماند. جالینوس درباره سلامتى گفته است "چون سلامتى هم از نظر اهمیت و هم از نظر زمانى مقدم بر بیمارى است بنابراین باید نخست به چگونگى حفظ سلامت و سپس چگونگى بهترین درمان براى بیماری ها پرداخت."

در تمدن و فرهنگ اسلامى، پزشکى به صورت علم الابدان عملا با فلسفه، حکمت، دین به عنوان معرفت کلى و جهان بینى و جامعه شناسى درآمیخته است و بسیارى از پزشکان معروف اسلامى و ایرانى، در عین حال متفکران برجسته فکرى و فلسفى نیز بوده اند که ضمن آموزش و توصیه جهت سلامتى جسم و روح بر حسب مورد به شناخت و درمان بیماری هاى رایج و شایع زمان نیز پرداخته اند.

در طب سنتى کشور ما توصیه هاى درمانى عملا به توصیه هاى بهداشتى ‌و تلاش جهت بهبودى بیماران با تلاش جهت سلامتى عموم درهم آمیخته است.

در پایان قرن نوزدهم دو شاخه اصلى پزشکى وجود داشت: طب درمانى و بهداشت عمومی. پس از ورود به قرن بیستم با پیدایش واکسن ها و آنتى سرم هاى مختلف به تدریج شاخه اى در بهداشت پدیدار شد که بعدها به عنوان پزشکى پیشگیرى از بهداشت عمومى متمایز گردید. پزشکى پیشگیرى تنها به ایمن سازى محدود نگشت بلکه با پیشرفت در زمینه تغذیه و پیشگیرى دارویى بیماری هایى مانند مالاریا، سل و جذام ابعاد تازه ترى به آن بخشیده شد.

گسترش اقدامات غربالگرى براى تشخیص بیماری ها در مرحله قبل از بروز نشانه هاى بالینى اهمیت پزشکى پیشگیرى را بیش از پیش مورد تاکید قرار داد. به کمک این روش شناسایى عوامل خطر و یافتن افراد در معرض خطر شدید، میسر شد. پیش آمدن بحران جمعیت در بسیارى از کشورها اهمیت مراقبت منظم در تشخیص زودرس بیماری هایى مثل بیماری هاى قلبى ـ عروقى، بیماری هاى سرطانى و پیشرفت هاى روزافزون در علم ژنتیک از عوامل موثرى بود که بر اهمیت پزشکى پیشگیرى صحه گذاشت.

جنگ جهانى دوم آشکارا پزشکى غرب را به سوى درمان بیمارستانى گرایش داد. ویژگى اصلى این گرایش ارتباط فرد به فرد پزشک و بیمار بود که به سرعت در کشورهاى وارد کننده تکنولوژى و دانش و روش هاى آموزشى پزشکى غربى انتشار یافت.

در این زمان تفکر دنیاى غرب و دانشکده هاى پزشکى مقلد روش هاى آموزشى پزشکى غربى ‌مروج این عقیده بودند که وظیفه پزشکان، درمان بیماران با استفاده از آخرین شیوه هاى تکنولوژى و داروهاى شیمیایى است.

موضوع علم پزشکى شناخت بیماری هاى مختلف بود و بیشترین سهم در درس هاى دانشگاهى چه در تئورى و چه در عمل به شناخت بیماری ها اختصاص داده مى شد. این اجبار در بیمارى شناسى و تاکید بر درمان بیماری ها شاید در آن زمان به دلیل شیوع اپیدمى هاى بزرگى از بیماری ها اجتناب ناپذیر بوده و به این دلیل انجام مى شده است که بعدها فرصت مطالعه بیشترى دست خواهد داد و راه هاى اصولى و ریشه اى در کنترل و پیشگیرى بیماری ها کشف و مورد استفاده قرار خواهد گرفت، ولى عملا به صورت یک انحراف در بینش و روش ها به جهان سوم صادر گشت و خود مبدا انحرافات متعددى در پزشکى این جوامع گردید.

وقتى که اساس یک علم را حقیقت انسان ها قرار ندهیم و خود بیمارى (به مفهوم نبود سلامتى) مبناى کار واقع شود طبیعى است که به تدریج از حقیقت اصلى که سلامتى انسان ها است دور خواهیم شد و سرانجام دچار این اشتباه مى شویم که متخصص بیماری هاى مختلف هستیم نه مسئول حفظ سلامتى و اعاده آن در صورت لزوم. همان گونه که اکثر پزشکان متخصص و غیرمتخصص، چنین فکر مى کنند.


این تفکر بیمارى شناسى در نهایت به تخصص هاى متعددى در حیطه بیمارى شناسى ختم مى شود که حتى در آن موضوع علم پزشکى یعنى سلامتى انسان نیز دچار تجزیه مى شود به نحوى که متخصصین متخلف دچار نوعى بیگانگى با اعضا و ارگان هاى دیگر بدن مى شوند و در حیطه محدود و چارچوب تنگ تخصصى خود به انسان ها و سلامتى آن ها مى نگرند. بدین ترتیب وحدت بینش و اندیشه شان در پزشکى خدشه دار مى شود.

این مسئله در عمل به یک مشکل عینى ختم مى شود که در حال حاضر متخصصین دنیاى غرب بدان مبتلا هستند و جامعه پزشکى ما نیز به تدریج بدان راه کشیده مى شود و آن فراخواندن چندین متخصص به بالین یک بیمار است که هر کدام فقط بخش کوچکى از قضیه سلامتى و بیمارى این مریض را مى دانند که این امر هزینه هاى تشخیص و درمان را نیز افزایش مى دهد.

هنوز بسیارى از کشورهاى جهان سوم در حال انجام این تجربه بودند و هستند که دنیاى غرب از سال 1981 مجددا تلفیق بین پزشکى پیشگیرى و پزشکى درمانى را به صورت عملى مورد توجه قرار داد و توصیه هاى متعددى از سوى محافل پزشکى بین المللى مبنى بر ضرورت انجام این تلفیق و تاثیرات اجتماعى آن در تامین سلامتى مردم انتشار یافت. پیشرفت هاى روز افزونی که در زمینه درمان بیماری ها حاصل شده است به هیچ وجه نیاز به مراقبت هاى پیشگیرى یا سودمندى آن را کم نکرده است، در دو دهه آخر قرن بیستم مجدداً علم پزشکى به ارزش واقعى خود که سلامتى آن هم براى همه به عنوان یک ارزش اجتماعى و قرین با عدالت است، نزدیک شده است. کنفرانس بین امللى آلماآتا در سال 1978 نقطة عطف این تحولات بود که با اعلام این که سلامتى امرى تفکیک ناپذیر و حق همه مردم است به این بحث پایان داد.

سرانجام بشر پس از گذار از یک بستر تاریخى چندین هزار ساله و انجام تجربیات بى شمار که به قیمت میلیون ها مرگ و زندگى تمام شد به این تعریف دست یافت که هدف اصلى طب، سلامتى است و تلاش براى سلامتى یک نفر عملا بدون تلاش براى سلامتى همه انسان ها بیهوده است.

به رغم این مسیر تاریخى و اعلام این نتیجه، هنوز تفکر پیشین، حاکمیت خود را در جهان حفظ کرده است. حاکمیت تفکر درمان و اظهار این مطلب که "وظیفه پزشکان فقط یا عمدتا درمان، آن هم در مطب یا بیمارستان است" هنوز سلطه خود را بر افکار بسیارى از دانشگاه ها و پزشکان و دانشجویان پزشکى حفظ کرده است.

پزشک

در بسیارى از کشورهاى جهان سوم فقدان وسیع برنامه ریزى بهداشتى، بهره بردارى اندک یا عدم بهره بردارى از تسهیلات بیمارستانى و آموزشى به خاطر بى توجهى به شرایط خاص این کشورها، فقدان کارکنان یا تجهیزات و... مشهود است. اغلب کسانى که بیش از همه به خدمات بهداشتى ـ درمانى نیاز دارند، نه به آن دسترسى دارند و نه مشارکتى در آن دارند. یادآورى این نکته الزامى است که سرگرم شدن به عملکرد بیمارستانى غالبا با به تعویق افتادن بررسی هاى لازم براى راه حل هاى جانشینى همراه است. سال هاى سال این فکرکه بیمارستان باید مرکزى براى خدمات پزشکى در کشورهاى جهان سوم باشد موجب شده سهم زیاد و نامتناسبى از منابع روانه بیمارستان و خدمات بیمارستانى گردد و این بیمارستان هاى پرزرق و برق با ابراز و روش هاى تشخیص و درمان معجزه آساى خود متاسفانه شرایط بهداشتى جامعه را تغییر نمى دهند و بهبود نمى بخشند و وظایف مربوط به ارتقا سطح سلامت، پیشگیرى از بیماری ها و آموزش عمومى و پژوهش هاى بهداشتى - کاربردى به دست فراموشى سپرده مى شود.

این نحوه نگرش، در عمل، پزشکى را هر چه بیشتر به سوى فردگرایى، تخصص گرایى، درمان گرایى، دورى از جامعه، بیمارگرایى، درمان هاى بیمارستان، آموزش هاى بیمارستانى، و آموزش هاى تئوریک در کلاس هاى در بسته دانشگاهى، اتکاى هر چه بیشتر به تکنولوژى پر خرج و قرار گرفتن پزشکان و خدمات پزشکى در خدمت طبقات مرفه پیش مى برد.

دقت کنیم که آنچه در این رهگذر قربانى مى شود انسان و عدالت اجتماعى (در توزیع خدمات پزشکى) است، این مسئله حتى در کشورهاى پیشرفته غربى نیز باعث بروز ناهنجاری هاى اجتماعى شده است.

بنا به نظر یونیسف در بسیارى از کشورهاى جهان سوم فقط 10 درصد مردم از خدمات بیمارستانى استفاده مى کنند در حالى که این خدمات، 85 درصد از اعتبارات بهداشتى ـ درمانى کشور را مى بلعد و خدمات بهداشتى با 15 دردصد بودجه، 90 درصد مردم را تحت پوشش قرار مى دهد.

پزشک

این نسبت در تمام کشورهاى جهان سوم باید دگرگون شود تا توزیع عادلانه منابع، اعم از اعتبارات مالى و یا نیروى انسانى و امکانات خدمات بهداشتى، تحقق یابد.

بدون دگرگونى در مفاهیم طب و رسالت پزشکان، این تحول امکان پذیر نیست و بدون این تحول طب عمدتا در درمان بیماران آن هم به صورت (فرد به فرد) محدود مى شود. وظیفه پزشکان به تشخیص و درمان بیماری ها محدود مى گردد که این نیز خود وابسته به امکاناتى مثل بیمارستان، دارو، تجهیزات، تکنولوژى، تشخیص و ... است و طبیعتا روز به روز از دسترس اقشار محروم، دورتر قرار مى گیرد. اگر روزى در جامعه دارو کمیاب شود خیل عظیمى از پزشکان بیکار مى شوند.

در این چارچوب، پزشکان اعتمادى به مسائل اپیدمیولوژیک، پژوهش هاى اجتماعى، بیماریابى، بهداشت و پیشگیرى ندارند ولى برعکس آخرین پدیده هاى تکنولوژى را در عرصه تشخیص و درمان مى شناسند.

متأسفانه واقعیت این است که در دانشکده هاى پزشکى ما نیز سال ها وضع بر همین منوال بوده است و اکثریت پزشکان فعلى طورى تربیت شده اند که خود را فقط در برابر "بیمار شدن" مسئول مى دانند. اگر جسته و گریخته احساس و اعتقادى هم به عوامل یاد شده داشته باشند این احساسات به صورت یک اعتقادى سیستماتیک نیست و بستر مناسبى جهت بروز و رشد پیدا نکرده است. در تفکر نوین پزشکى، پزشکان ما براین باورند که مسئول انسان هاى سالم نیز خواهند بود، اگرچه در حال حاضر، بخش اعظم نیروى کار پزشکان در چارچوب بسته طب درمانگرا، هدر مى رود.

سایت دانشگاه تهران



نوشته های دیگران (9)
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( یکشنبه 88/6/1 :: ساعت 9:28 صبح )

<   <<   116   117   118   119   120   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سال جدید
سال نو مبارک
روز پزشک گرامیباد
رمضان...
میلاد نور مبارک.......
اس ام اس ولادت حضرت ابوالفضل (ع) و روز جانباز
27رجب عید مبعث پیامبر اکرم (ص)بر تمامی مسلمانان مبارک
اشیایی پرکاربرد که کثیفتر از کاسه توالت هستند!
7 نکته درباره آلرژی
4 قانون در مصرف دارو
[عناوین آرشیوشده]
 

>> بازدید امروز: 20
>> بازدید دیروز: 81
>> مجموع بازدیدها: 3388258
» درباره من «

سروش دل
مدیر وبلاگ : دکتر سارا[1786]
نویسندگان وبلاگ :

dr shohre khanom[154]
mastane_j[492]

iman_karami[197]
ehsan[50]
بی نام ونشون ...[263]
mohsen_f[201]
دکتر بیگدلی[404]

دکتر سلیمی راد[350]

پزشک هستم که آرزو دارم بتوانم از تخصصم در جهت کمک به همنوعم به نحو احسن استفاده کنم و بیاری خدا دردی از دردهای بیماران دردکشیده را از تن رنج کشیده اشان کم کنم ....

» پیوندهای روزانه «

دستورات دارویی [73]
استار دانلود [88]
سراب بهاییت [48]
همنشین [24]
سایت امام علی (ع) [65]
سایت امام علی (ع) [29]
تالارهای گفتمان کشف الیقین [31]
وب سایت ختم قرآن مجید [24]
سایت پاسخ به سوالات و شبهات(ایت الله انصاریان) [56]
سایت امام رضا(ع) [94]
پزشکان بدون مرز [78]
احادیث وروایات [174]
لبیک [30]
وب سایت شهید اوینی [83]
وب سایت تبیان [124]
[آرشیو(18)]

» آرشیو مطالب «
نوشته های روزانه
اخبار
ایام شهادت مولای دوجهان
مناجات
ضرب المثل
حدیث
حکایت
اس ام اس
مطالب علمی_پزشکی
امام عصر جانم بفدایت
نوشته های مذهبی
دلنوشته ها
متفرقه
اشعار
دانستنیها
نکته ها
بسیج
طنز وشوخی
هنر
تابستان 1387
زمستان 1386
مهر 1387
پاییز 1386
دی 1387
بهمن 1387
زمستان 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
شهریور 1388
مرداد 1388
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 89
مرداد 1389
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
دی 90
آذر 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
مرداد 91
تیر 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
تیر 92
خرداد 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «
EMOZIONANTE
جبهه وبلاگی غدیر
در انتظار آفتاب
عاشق آسمونی
دختر بهار
اگه باحالی بیاتو
خورشید تابنده عشق
آیینه های ناگهان
بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا
لحظه های آبی
ترنم یاس
عاشقان
کانون فرهنگی شهدا
لــبــخــنــد قـــلـــم
لنگه کفش
شین مثل شعور
upturn یعنی تغییر مطلوب
من وآینده من
عشق و شکوفه های زندگی
فرزانگان امیدوار
***جزین***
همنشین
گل رازقی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
موضوعات اقتصادی
آخرالزمان و منتظران ظهور
لیلای بی مجنون
سید علی خامنه ای
عشق سرخ من
قل هوالله احد
نگاهی به اسم او
نگاهی به اسم او
قعله
دارالقران الکریم جرقویه علیا
alone
منتظر ظهور
علی اصغربامری
نظرمن
افســـــــــــونگــــر
یکتاز
جاده های مه آلود
hamidsportcars
*پرواز روح*
عصر پادشاهان
منتظرظهور
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید
بندیر
سایت مهندسین پلیمر
Polymer Engineers of Darab University

سجاده ای پر از یاس
سرباز ولایت
شقایقهای کالپوش
نهان خانه ی دل
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
بچه مرشد!
سکوت ابدی
فتوبلاگ حسین کارگر
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
کلبه درویشی
•°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°•
سرای اندیشه
SIAH POOSH
بلوچستان
خندون
هم نفس
صندلی داغ پارسی بلاگ
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
آسمون آبی چهاربرج
محفل آشنایان((IMAN))
پر پرواز
آخرین روز دنیا
ورود ممنوع
.:: مرکز بهترین ها ::.
KING OF BLACK
در دوران بـــرزخی ...
►▌ استان قدس ▌ ◄
حنا، دختری با مقنعه
پرپر
نگارستان خیال
مهر بر لب زده
SELENA MARIE GOMEZ
نغمه ی عاشقی
MNK Blog
هفت خط
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
رقصی میان میدان مین
.:: رایحه ::.
PARANDEYE 3 PA
فانوسهای خاموش
پژواک
نزار تنها بمانم
شهرستان بجنورد
یک کلمه حرف حساب
سرچشمـه فصـاحت و بلاغت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
بی سر و سامان
شب و تنهایی عشق
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
هیات محبان بقیه الله عجل الله تعالی (شهرک آب ساری)
حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
آقاشیر
بازی موبایل،بازی جاوا،بازی سیمبین،دانلود بازی موبایل های جدید
اتشنشانی بنادر کشور
web4life
صراط مستقیم
برترین عاشقانه ها و عکس ها
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
روانشناسی آیناز
سایت جامع اطلاع رسانی برای جوانان ایرانی
آوای قلبها...
خلوت من
نمایندگی دوربین های مداربسته
محب علی
۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩
کلبه عشق
نیمکت آخر
بانک اطلاعات ترفند های موبایل وکامپیوتر
کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
تنهایی......!!!!!!
دریــــــــای نـــور
شادیهای کوچک یک خانم خانه دار
تکنولوژی کامپیوتر
یادداشتها و برداشتها
اطلاعات عمومی
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
جاده خاطره ها
هستی تنهاااااا.....
سارا احمدی
معیار
امام زمان
ایساکو -فروشگاه برتر-مسیبیان
سکوتی پرازصدا
xXxرنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
.: شهر عشق :.
مــــــ هـــــ ر بـــا ن
تراوشات یک ذهن زیبا
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
بوی سیب BOUYE SIB
بادصبا
زنبور درمانی در جهان
جاده مه گرفته
فرق بین عشق و دوست داشتن
ایران اسلامی

تبسمـــــــــــــــی به ناچار
ماتاآخرایستاده ایم
وب سایت روستای چشام (Chesham.ir)
جـــــــــــــــــــــــــذاب
.:: رمز موفقیت ::.
نرگس 1
اس ام اس جوک SMS jok
عکس سرا + جام جهانی 2010
O2H-SMS
منتظر مفرد مذکر غایب
پاتوق دوستان
بنده ی ناچیز خدا
محقق دانشگاه
فقط عاشق ها وارید شوند.................منامن
سلام آقاجان
ردِ پای خط خطی های من
منطقه آزاد
دوستدار علمدار
❤ღنیلوفرهای آبیღ❤
به امید او
هگمتانه
محمدمبین احسانی نیا
انسان جاری
زمزمه های تنهایی من...
برای اولین بار ...
حلقه منتظران
نمکستان
واقعه
اصل 110، اصل ولایت فقیه (ولایت نیوز)
*×*عاشقانه ای برای تو*×*
دهیاری روستای آبینه(آبنیه)
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
خون شهدا
دلداده
ایهاالناس بدانید گدای حسنم
رازهای موفقیت زندگی
«نجوای شبانه»
عشق آباد شهرمن
تازه ترین ها
بچه های خدایی
تولید ورمی کمپوست//شرکت نوآوران جوان آوان پارس دزفول
شبستان
دل شکسته
یکی هست تو قلبم....
برادران شهید هاشمی
تفریحی
welcome to my profile
یامهدی
دل نوشته
har an che az del barayad
آدمکها
خدا، یه کاری کن ...
اسطوره عشق مادر
دانلود هر چی بخوایی...
نور
S&N 0511
**عاشقانه ها**
اتاق آبی
پاسبان*حرم دل *شده ام شب همه شب
الهگان
صدای سکوت
(بنفشه ی صحرا)
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
یادداشت های من
توشه آخرت
✘ Heart Blaugrana
در غزل فلسفه ی چشم تو در زیر سوالم
ترخون
عشق پنهان
Manna
دریایی از غم
Deltangi
ساحل نشین اشک
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
اواز قطره
محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI
گل یا پوچ؟2
کبوتر نامه بر
شـــــــیـــشـــــه ی نــــــــــــازک دلـــــــــــــــــــتنگی
یه دختره تنها
غدیریه
ورزشهای رزمی
رونوشت /سرنوشت.زارچ/سرچشمه فضیلت ها/یادداشت های احمد ترابی زارچی
خنده بازار
گل همیشه نازم
گل خشک
گلهای یاس
مهاجر
جیغ بنفش در ساعت 25
بچه های باخرز
نت سرای الماس
ستاره طلایی
السلام علیک یا حبیبی یا رسول الله !
مردود
عمو همه چی دان
جایی برای خنده وشادی و تفریح
دهکده کوچک ما

جام جهان نما
خاطرات من و دکترم
نه/ دی/ هشتاد و هشت
behtarinamkhoda
فقط خدا
COMPUTER&NETWORK
سیرت پیشگان
دختر و پسرای ایرونی
.: هواداران دو آتیشه ی استقلال :.
شاه تور
متین
هر چی تو فکرته
Note Heart
ستاره سهیل
غزلیات محسن نصیری(هامون)
ღღ♥دنیای بارانی♥ღღ
خط سوم
کلبه حقیرانه من
پاتوق دخترها
wanted
بهونه های بارونی
دلتنگـــــــــــــــ همه شمـــــــــــــــــــا....
همه چیز از همه جا
یه کم فکر کنیم...!
اداره منابع طبیعی وآبخیزداری شهرستان مانه وسملقان
آتیه سازان اهواز
نور غدیر
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
این نیز بگذرد
دانلود کتاب
جواد قدرتی javadghodrati
شادِ شاد
کان ذن ریو کاراته دو ایلخچی
ژئوماتیک
رویابین
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
نجوای عاشقانه
وفا
کیمیا
اخراجیها
کشکول
اخلاق ، روان شناسی ، عقاید
شعر و شکر ...
عشق پاک
نوری چایی_بیجار
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
دوستانه
xXx عکسدونی xXx
دل نوشته های مائده
روزهای عاشقی یک سیب
نمی دونم بخدا موندم
نیلوفر مرداب
حباب زندگی

» صفحات اختصاصی «
گاهی به نگاهت نگاه کن !
هیچ میدونی یکی هست که مراقبمونه ؟؟
خوشبختی یک سفر است
اس ام اس تبریک عید فطر
بهترین مفهوم زندگی = زیستن
تاثیر بچه دار شدن بر مردان
چطور چربی بیشتری بسوزانید ؟
فنون آرایش صحیح بابی بروان
۱۴ میان وعده ای که چاق کننده نیست
چگونه پوستمان را جوان نگه داریم ؟
راز شخصیت شما در چهره تان نهفته است :
روش برخورد با کسانی که خود را عقل کل می دانند !
خیر بیبینی این شب چله مادر !
بیست و یک جمله انرژی زا از آنتونی رابینز
با آگاهی زندگی کنید
خیر بیبینی این شب چله مادر !
روز مادر مبارک
دعای هر روز ماه مضان
22 بهمن مظهر ایستادگی وحضور همیشگی ملت ایران است

» لوگوی لینک دوستان «







» وضعیت من در یاهو «
یــــاهـو
» طراح قالب «

Flash Required

Flash is required to view this media. Download Here.